۵ آذر ۱۳۹۳

محمد نوریزاد با ماست یا برماست ؟ منوچهر محمدی


محمد نوریزاد با ماست یا برماست ؟  منوچهر محمدی 
 .محمد نوریزاد چون نخواست من باشد و خواست ما باشد از من خویشتن و منیت رهبری فاصله گرفت و به ما یعنی مردم پیوست 

فراموش نمیکنم سال آخر تحصیلی راهنمایی ام را که پر برکت ترین سال برای من بود چرا که در آن سال بود که علاقمند شده بودم که هر کتابی بویژه کتابهای تاریخ و احزاب سیاسی قابل دسترس و حتی غیر قابل دسترس و کنترل شده کمیاب و نیزممنوع العموم را بیابم و با حرارت مطاله نمایم آنگونه که پس از چندی حس کردم به گمشده ام که درجه ای از آگاهی است دست یافتم و در نهایت نیزتا حدودی آموختم آنچه را که میبایست به تناسب زمان میآموختم چرا که از نظر من شرایط استبداد زمان به من کمک کرده بود که بدنبال شکار حقیقت بروم قبل ازآنکه به شکار نادانی و ریا و دروغ قدرت زمان خویش در آیم . کمتر کسی است که نداند برای نایل شدن به ارضا و خواست درونی در چنین سنی ، بازی کودکانه مهمترین چیزاست اما برای من ، مطالعه در کنار بازی کودکانه و ورزش والیبال به مهمترین اصل مبدل گشته بود چیزی که رژیم از ان وحشت داشت چرا که از نظر رژیم ، مطالعه بدون مرز گذاری و حصار سازی یعنی تولید آگاهی ازنوع انتقادی و مطالعه همراه با محصورسازی ومغزشویی یعنی راه نجات و سعادت بشری از نوع اسلامی !

از آنجا که مطالعه بیرونی سالهای متمادی به من کمک کرده بود که نگاه به درون نظام نداشته باشم وبتدریج به بیرون فکر نمایم لذا فراموش نمیکنم سالهایی را که دانشجوی دانشگاه دولتی تهران بودم چرا که به واقع پس از ورود من به دانشگاه دولتی تهران بود که ما عده ای ازدانشجویان دست به تاسیس اولین تشکل مستقل سیاسی وحقوق بشری دانشجویی وهمینطور نیزجبهه متحد دانشجویی زدیم وپس ازچندی هم نیز با بسیاری ازاحزاب مطرح روشنفکری وملی مرعوب و سرکوب شده دیروز و نه چندان فعال امروز همچون دکتر پرویز ورجاوند ، دکتر موسویان و دکتر برومند در جبهه ملی ، داریوش و پروانه فروهردرحزب ملت ایران بطوریکه به دستور زنده یاد فروهر در بسیاری موارد دوست و همکلاسی ام مهرداد سید عسگری عضو حزب ملت رابط بین ما و ان حزب بود و همچنین نیز مهندس موحد در حزب ایران ، دکتر ابراهیم یزدی و دکترغلامحسین توسلی در نهضت آزادی ایران ، مهندس حشمت الله طبرزدی ، دکتر امامی ، پرویز سفری و محمد سلامتی در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویی و دانش آموختگان ایران ارتباط حسنه بر قرارساختیم بطوریکه تا آنجا پیش رفتیم که با احزاب ملی جلسات مشترک هفتگی ویا دوهفتگی برقرارمیکردیم وهمزمان نیز بیشترین و بهترین ارتباط و اتحاد را با تشکل مهندس طبرزدی برقرارساختیم و همینطور در آخر نیز با پزشکپور ، دکتر زنگنه ، استاد جعفری ، شهریاری و مهندس کرمانی در حزب پان ایرانیست . 
لذا این نشستهای مشترک مبارزاتی و نیز توجه رسانه های برونمرزی به مبارزات بی ریا و بدون خشونت تشکل دانشجویی ما بود که حساسیت رژیم و تمامی نشریات وابسته به ولی فقیه به شدت نسبت به ما برانگیخته شد ، بطوریکه تعدادی ازنشریات وابسته به ولی فقیه به ایجاد ستون ثابت علیه من دست زدند و درهر شماره ای نیزبه شدت علیه ام قلمفرسایی میکردند لذا روزنامه کیهان به مدیریت شریعتمداری ومعاونت محمد نوریزاد از این امر مستثنی نبود چون رژیم در حقیقت ازقدرت آگاهی که از راه مبارزات دموکراتیک و بدون خشونت حاصل میشود آگاهی داشت و بشدت وحشت میکرد وحشت از این جهت که رژیم از نوع رژیم من بود و نه ما ، رهبررژیم به علت منیت که ازخلا شخصیت او برمیخیزد ما نشد چون نخواست و چون نخواست ما شود ازمن رهایی نیافت ودرباتلاق بیماری خودشیفتگی من باقی ماند اما محمد نوریزاد چون نخواست من باشد و خواست ما باشد از من خویشتن و منیت رهبری فاصله گرفت و به ما پیوست ، فاصله بین من و ما هیچ است و نه حتی به اندازه یک خال موی سر البته به شرط آنکه خود بخواهیم هم آنگونه که نوریزاد خود خواست که برما نباشد بلکه خواست که با ما یعنی مردم باشد که این خود نیز از مطالعه و آگاهی تئوری و یا تجربی او برمیخیزد چیزی که به واقع رژیم نیز از ان وحشت دارد

0 نظرات: