۲۹ مرداد ۱۳۹۶

حال که کیانوش سنجری به حبس طویل المدت محکوم شد چه پاسخی برای گفتن دارید ؟


حال که کیانوش سنجری به حبس طویل المدت محکوم شد چه پاسخی برای گفتن دارید ؟
سخت نیست برای من که بابت کیانوش سنجری سفره دلم را با شما باز کنم چون اشک مرا نمیبینید، بشرط آنکه بزرگ و جوانمرد باشید
کیانوش سنجری از فرط تعدد و تکثر حکومتی (چند حکومتی) باند‌های سیاسی اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور مستاصل شد و
ناچار به گریز از آمریکا شد تا به مادرش در ایران بپیوندد و اینبار نیز برای همیشه، عشق واقعی‌ خود را نثار مادر همیشه بیمارش در ایران نماید بجای تکرار اشتباه در ادامه عشق به بسیاری از گروه‌ها و اپوزیسیون‌های خود شیفته، منفعت طلب و سودجو، و دردناکتر از هر چیز، آنکه او برای نایل شدن به این هدف حتی حاضر شد از جان خود مایه بگذارد و یا نیز رفتن به زندان‌های طویل المدت در ایران را ترجیح دهد بر ماندن در آمریکا، لذا همآنان نیز در حرکت انزجار آمیز دیگر با آلوده شدن به گناه دیگر یعنی برای پاک کردن گناه خود و لوث کردن مساله، رفتن او به ایران را پیوسته گناه، نادرست و مشکوک تلقی کردند بجای اقرار به اشتباه و گناه شان.
همه ما اپوزیسیون، رفتار غیر انسانی‌ و جنایات رژیم توتالیتری ولی‌ فقیه را به آسانی میبینیم اما رفتار ناصواب خودمان را هرگز نمیبینیم و اگر هم میبینیم به سختی میبینیم و حال هم که به سختی میبینیم حاضر نیستیم به روی خودمون بیاوریم! چقدر چندش آور است که همه ما در ظاهر بنام مردم اما در واقع برای خود خواهی‌ها و منافع مالی‌ و آینده زندگی‌ خودمان در داخل و خارج دست و پا می‌زنیم بطوریکه هیچوقت به روی خودمان نیاوردیم که چگونه کیانوش سنجری پس از اخراج خود و ده‌ها دوستش از تلویزیون فساد آلود و چاپلوس پرور صدای آمریکا بعلت باند بازی‌های مرسوم همیشگی‌ در آن، روزگار میگذرانده است!
حال در مورد کیانوش سنجری، سخن من با آنهایی است که به من باور دارند و نه‌ به آنهایی که به هیچکس جز خودشان باور ندارند و بیمارگونه در خودشان هستند و با خودشان حال میکنند !
سخت نیست برای من که بابت کیانوش سنجری سفره دلم را با شما باز کنم چون اشک مرا نمیبینید، بشرط آنکه بزرگ و جوانمرد باشید آنگونه که اگر خود اشک نمیریزید شمه‌ای از اشک مرا که از سخن نوک قلم من جاری شده است ببینید بی‌ آنکه از قبل خود را به فکر مقابله و یا برخورد با آن آماده کرده باشید چون در آنصورت حداقل برای خود قاضی عادلی نخواهید بود.
کیانوش سنجری، دو هفته قبل از اینکه قصد بازگشت حتمی به ایران به سرش بزند در طول ۲ ماه، دو بار از واشینگتن دی سی‌ به لوس آنجلس مسافرت کرده بود و هر بار نیز به مدت دو هفته در منزلم، مهمانم بوده است. چرا ؟
بله، کیانوش سنجری در لوس آنجلس به دنبال یک شغل و یک منزل اجاره‌ای ولو چندان نامناسب میگشت اما او هر بار در مصاحبه شغلی‌ با آمریکایی‌ها با شکست مواجه شده بود و دردناکتر آنکه وقتی‌ او دید که سرمایه داران بی‌ علم سیاسی و منفعت طلب ایرانی با شرکت‌های کوچک و بزرگ آنچنانی که هر یک، یا منافعشان به طریقی با رژیم ایران گره خورده است و یا نیز به اپوزیسیون‌های سیاسی این و آن گروه وابسته شده است بطوریکه هر یک از آنان از فهم و درک عدالت و استقلال سیاسی بیگانه هستند و حاضر به دادن شغل به شخص مستقلی چون او نیستند، ایشان بناچار از من تقاضا کرد که او را در کسب یک شغل و خانه استیجاری ولو نامناسب یاری سازم، اگر چه من تمامی مساعی‌ام را برای تقاضای او مصروف نمودم اما موفق شدم که تنها منزلی برای او تهیه نمایم، علاوه بر آن پیشنهاد دادم که حتی اگر بخواهد کلبه من برای همیشه در خدمت اوست اما چه کنم که در تهیه شغل برای او هیچوقت موفق نشده بودم و اما او اصرار داشت که قبل از هر چیز دوست دارد شغلی‌ داشته باشد تا بتواند در آن شغل کار کند و اجاره منزلش را با کسب دستمزد کار خویش پرداخت نماید. اما گویا فرهنگ شده است که از سوی اپوزیسیون وابسته، تلاش اپوزیسیون غیر وابسته برای حفظ استقلال سیاسی در آمریکا، جرم تنبیهی چون عدم دستگیری بکار رود و فراتر از آن نیز، فرار از گشنگی، بی‌ خانگی و مرگ صد در صد در آمریکا به سوی مرگ نسبی‌ و حبس‌های طویل المدت در ایران هم، تهمت مغرضانه و بی‌ پایه‌ای چون جاسوس داده شود!
به امید آزادی ایران و رهایی تمامی روزنامه نگاران و فعالین سیاسی و حقوق بشری در آمریکا، اروپا، آسیا و سراسر جهان که کمترین وابستگی‌ به این دسته از سرمایه داران بی‌ اخلاق و ناآگاه وابسته ندارند و از هیچ دولتی نیز پول دریافت نکرده و نمیکنند و به سختی روزگار میگذرانند و همچنین نیز به امید برقراری هر چه زودتر عدالت و دولت سوسیال دموکراسی نوین در ایران

0 نظرات: